آمدم تا شاملِ الطاف چشمانت شوم
يا حسين جان آمدم تا اينكه قربانت شوم
گر چه تو مهماني و ما كوفيان مهمان كشيم
آمدم در خيمه ات تا اينكه مهمانت شوم
من كه حرّ پر گناهم خسته ام از کار خود
آمدم من از ادب تا نذر طفلانت شوم
تو رئوفي، مهرباني، همچو حق توبه پذير
توبه كردم آمدم سر روي دامانت شوم
تو دوای سينه ي سوزان و جانِ زينبي
آمدم تا اينكه من قربانيِ جانت شوم
مي روم تا جان فدا سازم ز ياران زودتر
تا تسلاي دل غمگين و نالانت شوم
- پنج شنبه
- 22
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 16:58
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه