دلدار من به جز تو کسی نیست دلبرم
نازت اگر به قیمت هستی است میخرم
چشمان خویش بسته ای و گریه میکنی
شرمنده ام از اینکه به سر نیست معجرم
تو روی نیزه یک سر پاشیده می بری
من این سه ساله ای که کتک خورده می برم
تو فکر من که نیزه تنم را کبود کرد
من یاد دست و سینه و پهلوی مادرم
همبازی رقیه به نیزه چه میکند
نیزه به حلق جا نشده، خاک بر سرم
*****
شائق
- یکشنبه
- 1
- مهر
- 1397
- ساعت
- 16:22
- نوشته شده توسط
- میرکمال
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه