• جمعه 2 آذر 03


مقتل حضرت عباس -(حضرت از روی اسب بر زمین افتاد،در همان حال خطاب به امام حسین(ع)گفت:((عليك مني السلام اباعبدالله)).)

1854
2

زیدبن رقاد جهنی و حکیم بن طفیل سنیسی،پشت یک نخل کمین کرده بودند، چون عباس (ع)خواست از آن محل عبور کند از پشت نخل خارج شدند و دست راست عباس(ع)را با ضربه شمشیر قطع کردند.
حضرت مشک را به دست چپ گرفت،حکیم بن طفیل،پشت نخلی مخفی شده بود، وقتی حضرت از کنار آن نخل عبور کرد، حکیم از پشت نخل خارج شد و با ضربه شمشیر دست چپ او را نیز قطع کرد.
لشکر عمر سعد که دیدند عباس(ع)دیگر دستی برای دفاع از خویش ندارد بر او حمله آوردند و او را تیر باران نمودند.تیری به مشک خورد و آن را درید و آب مشک خالی شد،تیری به سینه حضرت اصابت کرد.در این هنگام [نا]مردی با چوب بلندی[عمود] بر سر او زد و سر مبارکش شکافته شد.
حضرت از روی اسب بر زمین افتاد،در همان حال خطاب به امام حسین(ع)گفت:((عليك مني السلام اباعبدالله)).
امام خود را به بالین سقای طفلانش رساند، آری حسین به بالین عباس رسید در حالی که می دید او فدای امام و ولایت شده و با بدنی خون آلود و پر از تیرهای دشمن روی خاک افتاده است.نه دستی دارد که بتواند شمشیر بزند و دفاع کند،نه توان سخن گفتن دارد که رجز بخواند و نه،دیگر قدرتی برایش مانده که دشمن از او بترسد،و نه چشمی برایش گذاشته اند که بتواند ببیند. حتی تکه های مغز او بر زمین ریخته شده بود.
مناقب ابن شهر آشوب،ج۱،ص۲۲۱
ریاض المصائب،ص۳۱۵
مقتل مقرم،ص۳۳۰_۳۳۱

  • سه شنبه
  • 3
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران