علی اکبر پس از این گفت و گو در حالی که رجز می خواند و خود را معرفی می کرد به دشمن حمله برد:
"انا علي بن الحسين بن علي_نحن و رب البيت أولي بالنبي_تاللّه لا يحكم فينا ابن الدعي_أضرب بالسيف أحامي عن أبي_ ضرب غلام هاشمي قرشي"
علی اکبر بی درنگ به میمنه لشکر عمر سعد حمله می کرد،باز می گشت و به میسره یورش می برد و گاهی به دل لشکر می زد. هر گروهی که به طرف او می آمدند همه را می راند و هر کسی که ادعای شجاعت داشت وبه جنگش می آمد به قتل می رساند.
علی اکبر ۱۲۰ نفر از دشمن را به هلاکت رساند.تشنگی تأثیر زیادی بر او گذاشته بود،نزد پدرش بازگشت تا کمی استراحت کند.
به پدر عرض کرد که تشنه است.علی اکبر عرض کرد:
"تشنگی مرا کشته و سنگینی سلاح آهنین مرا به رنج افکنده،آیا برای نوشیدن جرعه ای آب راهی هست؟"
حسین(ع)گریست و فرمود:
"ای امان،پسرم از کجا آب بیاورم؟،قدری دیگر بجنگ،به زودی به جدت((رسول خدا)) خواهی پیوست و از دست او آبی خواهی نوشید که پس از آن هرگز تشنه نخواهی شد"
مقتل مقرم،ص۳۲۰_۳۲۱
تاریخ طبری،ج۶،ص۲۵۶
اعلام الوری،ص۱۴۵
مثیرالاحزان،ص۳۵
لهوف،ص۶۴
مقتل خوارزمی،ج۲،ص۳۰
مقتل عوالم،ص۹۶
- سه شنبه
- 3
- مهر
- 1397
- ساعت
- 13:4
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه