تاکه آئینۀ خورشید جلا بردارد
باید ازجلوۀ مهرتوضیا بردارد
تادل انگیز شود گلشن هستی همه روز
نکهت از تُربت توباد صبابردارد
کعبه ازحُرمت وازمنزلتت عزّت یافت
جلوه ازسعی وصفای توصفابردارد1
نکند آرزوی دیدن فردوس برین
هرکه تصویری ازآن بـاغ وفابردارد
بس که پُرفیض بود خرمن حُسن توازآن
دل جدا،دیده جدا،عشق جدابردارد
تابود کرب وبلا کعبۀ مقصود همه
چه نیازست که دل قبله نما بردارد
عجبی نیست اگرعیسی مریم همه عمر
خاک درگاه تورابهر شفا بردارد
درحوادث همه جا حرز امانی بااوست
هرکسی تربتی ازکرب وبلابردارد2
همه شب خواسته این دل زخدا تاکه شبی
قدمی برسرخاک شهدابردارد
به خداوند قسم،زود اجابت یابد
هرکسی درحرمت دست دعابردارد 3
درهیاهوی قیامت که پراز واهمه است
غیرتوکیست که غم ازدل مابردارد4
به همان لحظۀ جانسوز که آئینۀ صبر
بوسه ازحنجرۀ خون خدابردارد
نگذارید که اخلاص «وفایی» یکدم
درره عشق ووفا رنگ ریا بردارد
1-ترجمۀ کامل الزیارات/ص811ح2
2- ترجمۀ کامل الزیارات/باب 92ح2
3-مستدرک الوسایل/ص524ح14
4-بحارالانوار10/ 16 ح19
- پنج شنبه
- 5
- مهر
- 1397
- ساعت
- 11:43
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه