• دوشنبه 3 دی 03


مقتل امام حسین -(امام حسین(ع)یکسره می رفت،تا این که به نینوا رسید)

742

امام حسین(ع)یکسره می رفت،تا این که به نینوا رسید.در آن جا سوار مسلّحی را دیدند که نامه ای از ابن زیاد برای حرّ آورده بود.در نامه خطاب به حرّ نوشته شده بود:
وقتی نامه را خواندی،حسین را راحت نگذار و او را به سوی بیابانی بی آب و علف و بدون پناهگاه هدایتش کن.
حرّ نامه را برای امام حسین(ع)خواند.امام به او فرمود:”کاری به ما نداشته باش تا به نینوا یا غاضرات و یا شفیه برویم.
حرّ عرض کرد:نمی توانم،چون این مرد جاسوسی مرا می کند.
زهیربن قین،عرض کرد:ای پسر رسول خدا!جنگیدن با اصحاب حرّ راحت تر از لشکری است که بعداً قرار است به این جا بیایند،به جان خودم قسم!تعداد آن لشکر آن قدر زیاد است که ما نمی توانیم با آنها مقابله کنیم.
امام فرمود:”ما جنگ را آغاز نخواهیم کرد“
زهیر عرض کرد:روستایی در این نزدیکی،در کنار شطّ فرات قرار دارد که می تواند پناهگاه خوبی برای ما باشد،رودخانه،آن روستا را از سه طرف در بر گرفته و امنیت خوبی به آن داده است.
حضرت فرمود:”اسم آن روستا چیست؟“
عرض کرد:عقر
حضرت فرمود:”پناه بر خدا از عقر“.
امام رو به حرّ کرد و فرمود:”بهتر است کمی پیشتر برویم“.
مقتل مقرم،ص۲۳۲_۲۳۳

  • پنج شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1397
  • ساعت
  • 21:17
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران