◾شهادت امام مجتبی(ع)
بنداول
سینهام گر که خالی از محن است
بر لبم ذکر پاک یا حسن است
یاحسن گفتم و دلم وا شد
باغ دل چون که پر ز یاسمن است
الگوی هر شهید کرببلا
در کرامت امام ممتحن است
من بمیرم برای سلطانی
که غریب و شکسته در وطن است
بعد مرگش کنار قبر رسول
غرق در خون تمامی کفن است
شاهد کوچه در محن افتاد
زهر کین تا که در دهن افتاد
بنددوم
آسمان و زمین بهم پیچید
سفرهی ماجرای غم راچید
همه گفتند در مصیبت او
چقدر غصه و بلا میدید
این همان مرد کوچک کوچه است
که همه بار غم بدوش کشید
دست در دست مادرش میرفت
ناسزا بین کوچه تا که شنید
داد زد بر سر عدو آنجا
دشمن فاطمه به خود لرزید
همهی شهد گل چودر عسل است
فاتح جنگجوی در جمل است
بندسوم
روزه بود به وقت افطارش
شرر افتاد بر تن زارش
آب آتش شده و به جان افتاد
تیره شد دیده چون شب تارش
داد زد بین حجره من مُردم
سایه افتاد روی دیوارش
زینب آمد به سر زنان ای وای
دید تا جسم زار بیمارش
گفت حسین جان بیا بیا اینجا
ریخت برهم تمام گفتارش
طشت آورده در بَرِ یارش
در خزان دید باغ و گلزارش
بندچهارم
تن و تابوت بین راه ای وای
ناله دارم فغان و آه ای وای
سینهام تنگ شد از این غربت
تا که قاسم کند نگاه ای وای
با علمدار گریه میکردنند
آشنایان بیپناه ای وای
دشمنان در کمین آلالله
آل زهراست بیسپاه ای وای
تیره شد بخت عالمی زین غم
ابر گشته سپر به ماه ای وای
قبر ویران میان خاک بقیع
عشق گردیده سینه چاک بقیع
بند پنجم
شاه جود و کرم سلام علیک
ای شه بی حرم سلام علیک
چون کبوتر فتادهام بر خاک
ای تو بال وپرم سلام علیک
اشک بر غربتت عبادت شد
بین تو چشم ترم سلام علیک
پدر و مادرم فدای شما
خاک پایت سرم سلام علیک
ای غموغصهات به جان و دلم
غصهات میخرم سلام علیک
میدهم من سلام از دل و جان
تا که این عمر من رسد پایان
- دوشنبه
- 14
- آبان
- 1397
- ساعت
- 17:49
- نوشته شده توسط
- حاج مرتضی محمودپور
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه