سبک ۱۳ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ سفر
حسین جان از سفر آمد خمیده خواهر زارت
كه بعد از آن همه ماتم رسيدم بهرِ ديدارت
حسین جانم(۴)
برادر جان رسیدم تا مزارت در بغل گیرم
حسین جانم در این دنیا بدان كه بیتو میمیرم
حسین جانم(۴)
دلم خون و غمم افزون ز هجران علي اكبر
همه شب نغمهي خوابم علي اصغر علي اصغر
حسین جانم(۴)
به یادم آمده روزی كه روی ماه تو دیدم
به زیرِ حنجرِ پاكت گلی از بوسه میچیدم
حسین جانم(۴)
خدا داند كه زینب بعدِ داغِ تو چها دیده
سرت بر نیزه بود و بر لب صوت رسا دیده
حسین جانم(۴)
لب قاری قرآنم هزاران خیزران خورده
همان مجلس ز جسم من خدا داند توان برده
حسین جانم(۴)
به ویرانه كه رفتم من دلِ خون شد مرا حاصل
غمِ مرگ رقیه شد بر جانِ زینبت قاتل
حسین جانم(۴)
ز جا برخیز و با دستت همه دردم مداوا كن
میان كودكانِ خود رقیه را تو پیدا كن
حسین جانم(۴)
سرشك غم به دانمز داغت نالهها دارم
كنارِ تربت پاكت چو ابرِ غصه میبارم
حسین جانم(۴)
چگونه بی تو برگردم مدینه ای همه هستم
چگونه گویم ای مادر حسینم رفته از دستم
حسین جانم(۴)
- دوشنبه
- 14
- آبان
- 1397
- ساعت
- 23:47
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه