من ازحریم توای مقتدا کجابروم؟
غریب مانده ام ای آشنا کجا بروم؟
کبوترحرمم، خوگرفته ام باتو
چگونه دل بکنم ازشما، کجابروم؟
همیشه دست تمنای من به دامن توست
برانیم تواگر زین سرا کجا بروم؟
درست آمده ام من به بارگاه شما
شکسته است دلم یارضا کجا بروم؟
به زیرسایه ی لطفت پناه آوردم
پناه مردم بی دست وپا کجابروم؟
ازاین بهشت مگرجای بهتری هم هست
من ازحریم امیدو وفا کجا بروم؟
طبیب درد من مبتلا به داغ و درد
مرا بگوکه، زدارالشفا کجا بروم؟
هنوز تشنه لب جرعه ی نگاه توام
زلال چشمه ی آب بقا کجابروم؟
به سوی کعبه ی مقصود ،ای امام رئوف
بدون زاد ره و رهنما کجا بروم؟
برای کسب سعادت «وفایی» آمد وگفت
ازاین حریم الهی ، خدا کجا بروم؟
- چهارشنبه
- 16
- آبان
- 1397
- ساعت
- 10:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه