گرفتم اشک بخواباند آتش جگرم را
چسان مهار کنم سیل چشم های ترم را
چرا که دست زمان ثانیه به ثانیه دارد
تمام می کند امشب محرم و صفرم را
هنوز از غم ارباب آنچنان نشدم آب
که گم کنند همه بعد سوختن اثرم را
اگر بنا شد مزدی به دست من بگذاری
شریک ساز در این اجر، مادر و پدرم را
یکی به درب حسینیه آن یکی روی دیوار
و من گذاشته ام روی شال روضه سرم را
دو ماه هر شب و هر روز در حسینه جا داشت
کجا روان کنمش آه، قلب دربه درم را
مگر که گوشه ی باب الرضا پناه بگیرم
منی که باز به لب دارم آرزوی حرم را
- پنج شنبه
- 17
- آبان
- 1397
- ساعت
- 11:10
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد علی بیابانی
ارسال دیدگاه