پشت در یک لشکر مادرم بی یاور
پیش چشمان علی حمله کردند به در
بی حیا ضربه نزن مادر ما حامله است
بیم دارم که رود میوه ی نارس از دست
دشمن آتش افروخت پشت در مادر سوخت
میخِ در داغ شد و سینه ی او را دوخت
از لگد لرزه به جان حرم افتاد ای وای
درِ خانه به روی مادرم افتاد ای وای
******
شائق
- سه شنبه
- 22
- آبان
- 1397
- ساعت
- 2:6
- نوشته شده توسط
- میرکمال
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه