خلیفه نحریر خادم را بر او موکل گردانید که بر احوال او مطلع باشدتا صدق و کذب آن سـخن ظاهر شود.بعد از آن متوجه تجهیز آن جناب شد،جمیع بازارها مطلع شدند،صـغیر و کبیر و وضـیع و شریف خلایق درجنازه ی آن برگزیده خـالق جمع آمدنـد؛پـدرم که وزیر خلیفه بود بـا سـایر وزرا و نویسـندگان و اتباع خلیفه و بنی هاشم و علویان به تجهیز آن امام زمان
حاضـرشدند،در آن روز سامره مانند صحرای قیامت بود از کثرت ناله و شیون و گریه مردم.چون از غسل و کفن آن حضرت فارغ شدند.
خلیفه ابوعیسـی را فرستاد که بر آن جناب نماز کند،چون جنازه آن جناب را برای نماز بر زمین گذاشتند،ابوعیسـی به نزدیک حضـرت آمد و کفن را از روي مبارك حضرت دور کرد،و برای رفع تهمت،خلیفه علویان و هاشمیان و امرا و وزرا و نویسـندگان و قضـات و علمـاء و سایر اشـراف و اعیان را نزدیک طلبیـد و گفت:
بیاییـد و نظر کنیـد این حسن بن علی فرزند زاده امام رضا(ع)است بر فراش خود به مرگ خود مرده است و کسـی آسیبی به او نرسانیده است و در مدت مرض اطباء و قضات و معتمدان و عدول حاضـر بوده اند و بر احوال او مطلع گردیده اند و بر این معنی شهادت میدهند،پس پیش ایستاد و بر آن حضـرت نماز کرد،و بعـد از نماز آن جناب را در پهلوی پـدر بزرگوار خود دفن کردنـد.و بعداز آن خلیفه متوجه تفحص و تجسـس فرزندحضرت شد،زیرا که شنیده بود فرزند آن جناب بر عالم متسولی خواهد شد،و اهل باطل را منقرض خواهد کرد، چنـدانکه تفحص کردنـد چیزی از آن حضـرت نیافتنـد،و آن کنیز را که گمـان حمـل به او برده بودنـد تا دو سال تفحص احوال او میکردند و اثری ظاهر نشد.
جلاءالعیون،مجلسی،ص۱۲۵۳_۱۲۵۴
- پنج شنبه
- 24
- آبان
- 1397
- ساعت
- 18:33
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه