• دوشنبه 3 دی 03

 قاسم قاسمی بیدهندی

-(کوفه و شام مرا پیر نکرده به کوفه و شام مرا پیر نکرده به خدا)

948
2


كوفه و اسارت 


پیر کرده است مرا هجر تو ای روح خدا

قاتل من نبود کعب نی و سنگ عدو
دیدنت بر روی نی می کشدم شاه ولا

می کشد دوری تو عاقبتم ای سالار
نظری کن ز روی نیزه تو ای شاه به ما

کی زیادم برود لحظه جان دادن تو
لحظه ای را که زپیکر سر تو گشت جدا

لحظه ای را که زمین لرزه به جانش افتاد
یا حسین ذکر ملک بود و همه ارض و سما

من زمین خوردم و دیدم که زمین می لرزد
تیره و تار شد آن دم همه کرب و بلا

حال اینک که سرت را بروی نیزه زدند
زینبت گشته سراسر همه دم غرق عزا

میزنم سینه ز هجران تو و گریانم
در سرم هست فقط ذکر تو و شور و نوا


شعر قاسم قاسمی بیدهندی

  • شنبه
  • 26
  • آبان
  • 1397
  • ساعت
  • 21:39
  • نوشته شده توسط
  • قاسم قاسمی بیدهندی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران