◾نوحه سینه زنی
◾بازار کوفه و شام
◾باسبک و ملودی جدید
◾بنداول
طعنه و زخم زبان بشنیدم
برادر حسین جان
بر سر نیزه سرت را دیدم
برادر حسین جان
از روی......
نیزه تکلم کن تا من جان بگیرم
در بین......
کوفیان برادر اسیرم اسیرم
دختر کبرای علی منم من منم من
کوثر زهرای علی منم من منم من
ای مه تابانم قاری قرآنم
ای جانم ای جانم (۴)
◾بنددوم
دختر کوچکت داره میمیره
میمیره میمیره
دستشو رو صورت خود میگیره
میگیره میگیره
نگاش کن....
تا جان تازه ای بگیره
از داغت....
روی دستام داره میمیره
دلم به درد و داغ تو مبتلاست
مبتلاست
مقتل من بعد تو در کربلاست
کربلاست
ای مه تابانم قاری قرآنم
ای جانم ای جانم(۴)
#مرتضی_محمودپور
haajmorteza@
- دوشنبه
- 9
- مرداد
- 1402
- ساعت
- 16:12
- نوشته شده توسط
- م مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه