انيس خاطر عاشق نگاه معشوق است
اسير دام بلا در پناه معشوق است
اگر وصال ميسر نشد يقين دارم
مزار سوخته دل بين راه معشوق است
دمي که شه پر پروانه سوخت دانستم
که اين نشانه يک سوز آه معشوق است
به وقت گريه فقط لرزشي به شانه مبين
که شانه لحظه ي غم تکيه گاه معشوق است
به تاري از سر گيسو هزار دل ! چه عجب؟
که اين ستون کمي از سپاه معشوق است
حسين کعبه ي عشق است و من به طوف حسين
به دين عشق خدايم اله معشوق است
اگر که تربت ما کربلا شود چه شود؟
که خاک کرببلا قتلگاه معشوق است
به سينه هاي محبان سلام بايد داد
که قلب گريه کنان بارگاه معشوق است
- چهارشنبه
- 30
- آبان
- 1397
- ساعت
- 18:10
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه