بند اول :
ای تجلی نور خداوند
ای که قلبم با تو خورده پیوند
تا نباشی تو از روی لبهام
قهره لبخند
غم نشسته تو کل وجودم
بی تو آشفته شد تار و پودم
رونق حالمی بی تو آقا
در رکودم
گریه هات پیرمون کرده اما
کو ؟ کجاست؟ شوق ایمان و تقوا
تو گناه میزنیم دست و پا ما
فکری کن تو به حال دلم تا
ترک بشه عادتم به گناها
من دعا لازمم جان زهرا
العجل العجل یا بن حیدر ( - )
بند دوم:
آسمون نگاهم پر از ابر
من ندارم دیگه بیش از این صبر
جون ناقابلی هست که کردم
پیش پات نذر
سالیان زیادی نشستم
چشمامو روی جاده نبستم
مثل یعقون شدم پیر یوسف
دل شکستم
سهم من از تو شد چشم خیسم
عاشقانه برات مینویسم
بر سر دارتم مثل میثم
ترسم اینه بیای من نباشم
آرزو میکنم تا که باشم
تو رکاب تو آقا فدا شم
العجل العجل یا بن حیدر ( - )
بندسوم(حضرت معصومه):
تسلیت ای امام غریبم
من شریکم با دردات در این غم
هستی صاحب عزا بهر عمه
من بمیرم ...
داره معصومه داغی فراتر
از تب و رنج و دردای بستر
میگه کشته منو هجر و دوریت
ای برادر ...
یا رضا دیدنت آرزومه
اسم ناز تو بغض گلومه
بی تو کارم برادر تمومه...
شد طپش های قلب شکستم
کم تر و کم تر و کم تر و کم
مثل مادر جوون پر میگیرم...
معصومه 2 معصومه جان
- جمعه
- 23
- آذر
- 1397
- ساعت
- 16:29
- نوشته شده توسط
- علی صمدی
- شاعر:
-
علی صمدی
ارسال دیدگاه