با سر میاورم
این دست را که دربر دلبر میاورم
دستم که جای خود
تو سرتکان بده بخدا سر میاورم
هرچند از عطش
یک لب به خشکی لب اصغر میاورم-
لب تر کنی اگر
با چشم خویش چشمه کوثر میاورم
اصلا تو جان بخواه
اصلا بگو سپاه بیاور، میاورم
رخصت اگر دهی
ازبین کودکان دو سه لشکر میاورم
بابای من شدی
من هم شجاعت علی اکبر میاورم
دقت که میکنم
از عمق زخمهای تو سر در میاورم
پس با خودم دوا
از اشکهای حضرت مادر میاورم
ای آبروی من
«ای صید دست و پا زده در خون» عموی من
- چهارشنبه
- 28
- آذر
- 1397
- ساعت
- 12:42
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حامد تجری
ارسال دیدگاه