شب های آخر آه و زاری داشت مادر
بر مرگِ خود چشم انتظاری داشت مادر
در انتظارِ دیدنِ روی پیمبر
این چند ماهه بیقراری داشت مادر
در هر قُنوتش مَردمِ این شَهر بودند
هر بار که شب زنده داری داشت مادر
وقتی که از مظلومیِ بابا سُخن بود
یک آسمان ابرِ بهاری داشت مادر
یک روز مادر خادمه! یک روز فِضّه!
جُز خدمتِ بابا چه کاری داشت مادر؟
پای حِمایت از پدر تا پای جان ماند
از بس که صبر و پایداری داشت مادر
دلتنگِ مُحسن بود و از ما دل نِمی کَند
با غُصّه ی ما اشکِ جاری داشت مادر
بر سینه ی زخمی و بازوی کَبودش
چَندین نشانِ افتخاری داشت مادر
اَجرِ پدر بر دُخترش دادند مَردُم
رفت و به صورت یادگاری داشت مادر
- سه شنبه
- 4
- دی
- 1397
- ساعت
- 16:36
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه