در مدح و منقبت
حضرت زینبکبری
ای ماه جمالت عالم افروز
ازخطبهات ایمانشدهپیروز
تو عالمهی بیت ولایی
تو نائبهی کرببلایی
تو وارث تیغ ذوالفقاری
برعلم علی تو رازداری
زینت به حریم کعبه بابت
تو زیب و فری به آفتابت
خورشید ولا به جز علی نسیت
شاه انما به جز علی نیست
ای زینت انمای قرآن
ذکر تو کنم بجای قرآن
شیرینتر ازین شهدعسلی نیست
قرآن بهجز از مدح علی نیست
ای حافظ قرآن محمد
از سوی خدا شدی موَّید
از صبر تو صبر به تنگ آمد
چون شیشه به جنگ سنگ آمد
در پیش تو صابران به تعظیم
در دست گرفته جام تسلیم
یک بیت سروده مفتقر شعر
در نیمه شبی یا به سحر شعر
ریزد اگر این قافیه در هم
در قید نباشم اهل عالم
میآورم آن بیت در اینجا
در مدیحهی زینب کبری
ای دختر خورشید ولایت
ای گوش بفرمان امامت
(مدح تو به شعر در نگنجد
دریای نرود میان زورق)
من بی سرو سامان تو بانو
حق گشته ثناخوان تو بانو
یک جملهی آخرم همین است
این جمله ز ایمان و یقین است
تا سبوی عشق شد لبالب
حق نام تو بگذاشته زینب
این شصت و نه ازحروف ابجد
در جمع الفبا چو سرآمد
نام تو رقم خورد به عالم
زنده شده ازتو دین خاتم
- دوشنبه
- 17
- دی
- 1397
- ساعت
- 17:32
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه