• دوشنبه 3 دی 03

 رضا رسول زاده

غزل مناجات با خدا -(تو غصّه خوردی، ما که غَمخواری نکردیم!)

863
4

تو غصّه خوردی، ما که غَمخواری نکردیم!
تو ناله کردی، ما که دِلداری نکردیم!
یک شب اسیرِ رنجِ بی خوابی نبودیم!
از دوریِ تو گریه و زاری نکردیم!
اصلاً تو حق داری به فکر ما نباشی!
وقتی به پای عشقِ تو کاری نکردیم!
شب زنده دارِ ماهِ قرآن، بُگذر از ما
آن گونه که باید، تو را یاری نکردیم!
آلودگیِ سُفره های ما سَبَب شد
یک شب تو را دعوت به اِفطاری نکردیم!
تا لااَقل یک لحظه هم یادِ تو باشیم
با دوستانت نیز دیداری نکردیم!
از دردِ حاجت هاست، دادِ ما بلند است
کاری بِجُز همسایه آزاری نکردیم!
این که نشد! ماه سحرخیزی و توبه است...
یک شب تلاشی سوی بیداری کردیم!
حتّی یکی دو صفحه هم قرآن نخواندیم
با صاحبِ این ماه گُفتاری نکردیم!
تنها اُمیدِ ما به این اشکِ حسین است
چون در عزای دوست کَمکاری نکردیم!

  • سه شنبه
  • 18
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 18:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران