• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهادت حضرت ابالفضل(ع),( ای به دست خدای داور دست)

1701


ای به دست خدای داور دست
از تو بوسیده چار رهبر دست
تا ابد پایدار مکتب عشق
از ازل داده با برادر دست

 

ظهر عاشورا در رکاب حسین
کرده تقدیم بر پیمبر دست
به تو دل داده یوسف زهرا 
ز تو بوسیده شخص حیدر دست
ناز کردی به بحر با لب خشک
آب دریات بوسه زد بر دست
نه عجب گر به ظهر عاشورا
از تو بوسد علی اکبر دست
گر نهی پا به چشم گریانم
می برم از فلک فراتر دست
موج زد سر به سنگ و بحر گریست
که ز آب روان کنی تر، دست
یک بیابان سپاه و یک عباس
یار تو چشم بود و یاور دست
نه به چشم تو بود دیگر نور
نه به جسم تو ماند دیگر دست
رنگ از چهرة حسین پرید
تا جدا شد تو را ز پیکر دست
گشت پامال چون کتاب خدا
از تو در زیر پای لشکر دست
از چه حاجت روا شدی با تیر؟
ای کلید حوائجت در دست
تو ز پا اوفتادی و زینب
بین دشمن نهاد بر سر دست
به که گویم که از تن پاکت
زخم ها می رسید از هر دست
ای زده روز و شب به دامانت
جن و انس و ملک مکرر دست
فاطمه بر شفاعت امت
آورد از تو روز محشر دست
شود از لطف بر سر "میثم"
بکشی لحظه های آخر دست؟

منبع:سایت مدایح

  • چهارشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 8:48
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران