نسیم دجله ببر سلامم
به پیشگاه سوم امامم
بر گو که مولا بی قرار من نباشد
زینب دگر چشم انتظار من نباشد
حسین زهرا(2)
بر گو که سقّا لب تشنه جان داد
شاگرد دَرست خوب امتحان داد
من دجله را از غیرتم شرمنده کردم
با تشنگی مُردم وفا را زنده کردم
حسین زهرا(2)
ای صد مسیحا قربان نامت
بشتاب و بنگر حال غلامت
ای باغبان شرمنده ام تابی ندارم
از بهر گل هایت به کف آبی ندارم
حسین زهرا(2)
دریا خجالت از من کشیده
گذشت من را دنیا ندیده
عشق تو را بگرفته از دنیا گذشتم
با یاد تو لب تشنه از دریا گذشتم
حسین زهرا(2)
دستم فتاده فرقم شکسته
چشمم پر از خون عمرم گسسته
دادم سلامت چون که عطرت را شنیدم
گفتم سلام و پاسخ از زهرا شنیدم
حسین زهرا(2)
نمی دهم جان مگر به راهت
ببخش جانم با یک نگاهت
نتوانم از این لحظه در پیشت نشینم
خونم بگیر از دیده تا رویت ببینم
حسین زهرا(2)
منبع"سایت مدایح
- پنج شنبه
- 9
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 4:43
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه