چه زود كبود شد ، صورت ماهت
دارم مى سوزم ، از سوز آهت
اينقد زياد ، روى زمين نشين
جون حسن ، يه كم دووم بيار
اينقده از ، ديوار كمك نگير
دستت و رو ، ى شونه هام بذار
طاقت بيار اى همه هست حيدر
چند تا قدم مونده تا خونه مادر
آروم بيا اى گل ياس پرپر
مادر يازهرا يازهرا يا زهرا
بذار كه دستات ، رو من بگيرم
چشات شده تار ، برات بميرم
نمى تونم ، باور كنم چطور
ريختن سرت ، يه عده بى حيا
با ضربه ى ، غلاف تو رو زدن
خوردى زمين ، با ضربه هاى پا
اهل ، مدينه ، كه نامرد و پستن
تو اوج نامردى راهت رو بستن
گوشواره هاتُ تو كوچه شكستن
مادر يازهرا يازهرا يا زهرا
خون جلو چشمام ، تو كوچه اومد
نمى گذرم از ، اون كه تو رو زد
من مَحرمِ ، اسرارتم بگو
چرا دارى ، خميده راه مى رى
با چى زدن ، به روى پيكرت
كه دستت و ، به پهلو مى گيرى
ايمان اهل مدينه محك خورد
ظرف غرور من امروز ترك خورد
مادر جلو چشماى من كتك خورد
مادر يازهرا يازهرا يا زهرا
- سه شنبه
- 2
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 22:1
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
اصغر چرمی
ارسال دیدگاه