هم درد و دل دارم برايت بيش از اينها
هم با تو هستم پا به پايت بيش از اينها
من محرم تو بودم و تو محرم من
پس بوده زهرا آشنايت بيش از اينها
راضي ندارم پيش من شرمنده باشي
با جان خريدارم بلايت بيش از اينها
سخت است،اما چاره جز رفتن ندارم
با اينكه هستم مبتلايت بيش از اينها
قرآن بخوان حتي پس از اين بر مزارم
چون خو گرفتم با صدايت بيش از اينها
من از خدايت صبر ميخواهم برايت
من هم كه محتاج دعايت بيش از اينها
بگذار يك بار دگر دورت بگردم
چون دوستت دارد خدايت بيش از اينها
اين كمترين كار است،جان دادن برايت
اي كاش ميشد،شد فدايت بيش از اينها
- پنج شنبه
- 4
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 10:46
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه