بايد عشاق به سوز سخنت فكركنند
به غم چهره ي هر سينه زنت فكركنند
لبت از فرط عطش خورده ترك روي ترك
اهل دل خوب به پرپر شدنت فكركنند
و نبايست فقط آمد و در روضه نشست
بهتر آن است كه بر پيرهنت فكركنند
روضه خوان گفت كه رد ميشوم از اين روضه
نه...بگوئيد كه بر زخم تنت فكركنند
خواهرت بعد دوساعت بدنت را نشناخت
گريه كن ها همگي بر بدنت فكركنند
من پر از پرسشم و غرق سكوت است لهوف
شاعران تو به دفن و كفنت فكركنند
سر و خاكستر داغ و سحر يازدهم
روضه اين است كه بر سوختنت فكركنند
سوخت از داغ تو قطعأ جگر ما اما
بايد عشاق به سوز سخنت فكركنند
- پنج شنبه
- 4
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 21:50
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه