• چهارشنبه 16 آبان 03

 محسن صرامی

پروانه عشق -(شاعر كمي چشم ترش را جمع مي كرد)

680

شاعر كمي چشم ترش را جمع مي كرد
در بيت اول دفترش را جمع مي كرد

پروانه در حال طواف شمع مي سوخت
عشق از زمين بال و پرش را جمع مي كرد

باز است اگر روضه ببخشيدم ز مقتل
قرآن ناطق كوثرش را جمع مي كرد

مي گشت از روي زمين با چشم كم سو
مظلوم عالم اكبرش را جمع مي كرد

از بسكه بد ضربه به فرق اكبرش خورد
بر زانواش بابا سرش را جمع مي كرد

اكبر تمام لشگرش بوده ست و از دشت
سردار تنها،لشگرش را جمع مي كرد

از هر نظر اكبر شبيه مصطفي بود
پس در عبا پيغمبرش را جمع مي كرد

شاه از جوانان بني هاشم كمك خواست
از كل اكبر،اصغرش را جمع مي كرد

  • شنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 11:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران