من شرزه شير بيشهي شير خدايم
از بهتـرين ابيـات ديــوان وفايم
بر كودكان آب آورم سردار و ميرلشگرم
انَّي اباالفضل
هرچند كام خشك سقّا تر نگردد
بيآب سوي خيمه هرگز برنگردد
هم ساقيام بر كودكان هم بر حريمت پاسبان
انَّي اباالفضل
يك دم قدم گر بر سرم گذاري
جـانِ بـرون رفته به تن بياري
بگذار پا بر چشم من بنگر ز خون تر چشم من
انَّي اباالفضل
بـودم فـدايّي تـو از طفلي برادر
قنداقهام گرد سرت گردانده مادر
هم ساقي لب تشنگان هم خيمهها را پاسبان
انَّي اباالفضل
فانوسهای اشک - علی انسانی
منبع:سایت مدایح
- پنج شنبه
- 9
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 14:3
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه