من نمك نشناسم و بي چشم و رو حق با شماست
من بدم اما نياوردي به رو حق با شماست
دائمأ افسار خود را پاره كردم با گناه
بارها و بارها كردي رفو حق با شماست
ميزنم لاف جنون،اما ندارم ذره اي
از شما در تار و پودم رنگ و بو حق با شماست
در ميان شيعيانت هم غريبي بي گمان
از شما كرديم كمتر گفتگو حق با شماست
گيرم اصلأ پرده ها افتاد من بايد شوم
با چه روئي با امامم روبرو حق با شماست
- چهارشنبه
- 10
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 21:4
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه