• دوشنبه 5 آذر 03


اشعار شهادت عبدالله بن حسن(ع)،(عبدالله حسن با روی همچون ماه)

2692
3

عبدالله حسن با روی همچون ماه

آمد برون به یاری آن شاه بی سپاه

بیتاب دل چون از بر زینب فرار کرد

آمد چو طفل اشک روان در کنار شاه

 

کای عمّ تاج دار به خاک از چه خفته ای

بر خیز از آفتاب بیا تا به خیمه گاه

نشنیده ای مگر سخن عمه را چو من

تنها ز خیمه آمده ای نزد این سپاه

هرکس که آب خواست دهندش به تیغ آب

بر گرد سوی خیمه و آب از کسی مخواه

می گفت و می گریست که دژخیمی از ستیز

تیغی حواله کرد به آن ماه دین پناه

آن طفل دست خویش سپر کرد پیش تیغ

دست اوفتاد از تن معصوم بی گناه

می داد جان به دامن شاه الغیاث گوی

می کرد شاه تشنه به حیرت بر او نگاه

 

شاعر:وصال شیرازی

  • پنج شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 15:49
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران