مادر مادر مادر
ریحانۀ پیغمبر
از مِنّت و غم گشتی
درمانده و بی یاور
مادر مادر مادر
مادر مادر مادر
از سوز غم و دردت
از آه دل سردت
همواره کنم ناله
جایت شده در بستر
مادر مادر مادر
مادر مادر مادر
از زحمت پهلویت
از علت بازویت
خم گشته ز مِحنتها
این قامت دلجویت
مادر مادر مادر
مادر مادر مادر
بر تو که ستم کرده
کاشانه به غم کرده
بازوی تو گو از چه
اینگونه ورم کرده
مادر مادر مادر
مادر مادر مادر
پوشی زچه صورت را
در خانه ات از بابا
ازعلّت این کارت
آگه بنما ما را
مادر مادر مادر
مادر مادر مادر
در چهره اثر داری
افسرده به گلزاری
قلبم طپد از وحشت
این گونه در آزاری
مادر مادر مادر
مادر مادر مادر
رویت شده چون سوسن
از ضربت اهریمن
دردت نرود مادر
تا هست جهان از من
مادر مادر مادر
مادر مادر مادر
هر دم که کشی آهی
مرگت ز خدا خواهی
بر تو چه شده مادر
لبخند بزن گاهی
مادر مادر مادر
مادر مادر مادر
ای مادر گریانم
افسرده و نالانم
سوزد دلم از سوزت
سرگشته و حیرانم
مادر مادر مادر
مادر مادر مادر
مسمار در خانه
چون آتش سوزانه
هر دم برسد بر دل
قلبم شده غمخانه
مادر مادر مادر
مادر مادر مادر
ازغصّه دلم خون است
این خانه دگرگون است
افسرده شده بابا
بس محنتش افزون است
مادر مادر مادر
مادر مادر مادر
#عدلی و #محبی هم
سوزند از این ماتم
دعوت بنما آیند
بر روضۀ تو باهم
مادر مادر مادر
مادر مادر مادر
- یکشنبه
- 14
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 11:27
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حاج اصغر فرشچی
ارسال دیدگاه