ورود اسرا به شام
اولین روز از مه صفر و
سر ارباب ما به شام آمد
عید دشمن، بنی امیه پست
سر عباس هم، تمام آمد
بی صفت مردم حرامی و پست
کرده اند شهر را پر از زیور
هر طرف رقص و هلهله، آواز
می نمایند، مرد و زن، زینت
کاروانی پر از عفاف و حیا
آمده بر در ورودی شهر
سر ارباب در کنار حرم
موجب حیرت و تعجب دهر
بین هر محملی، سری آمد
زینت آرای محمل خواهر
سر نورانی حسین است و
این چنین گشته، حامی و یاور
وای من از یزید و آن مجلس
چوب می زد لبان عطشان را
زینبو آن نگاه دخترکان
چاک زد یکباره گریبان را
وای از آن طشت و وجه نورانی
آه از آن سر ،که گرم قرآن است
اندکی آهسته تر بزن نامرد
خاطر فاطمه پریشان است
زینب و ناله های محزونش
ای حبیب دل رسول خدا
ای برادر، عزیز مادر من
پاره قلب حضرت زهرا
شاعر:محمدمهدی عبدالهی
- جمعه
- 10
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 8:4
- نوشته شده توسط
- محمدمهدی عبدالهی
- شاعر:
-
محمد مهدی عبدالهی
ارسال دیدگاه