من آمدم اینجا به قصد خاکبوسی
دارم کمی درد دل و حرف خصوصی
یک دانه گندم از کرم پیشم بینداز
تا من نباشم در پی نان سبوسی
نگذاشتی حرز آورد شیخ بهائی
تا در حرم وارد شود حتی مجوسی
تحت الشعاع خود گرفتی هشت جنت
با ذره ای از جلوه ی شمس الشموسی
جبرییل عاقد میشود،نقاره کوبند
وقتی کسی در صحن میگیرد عروسی
شد رو سفید هر دوعالم آن کسی که
زانو زده در بین بست شیخ طوسی
زشتی ندارد تازه خیلی هم قشنگ است
اینجا زبان بازی،تملق،چاپلوسی
- پنج شنبه
- 18
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 19:23
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه