پاي بست اوست شد مانوس با خم هركسي
دارد عاشق ميشود دارد تلاطم هركسي
هشت جنت پيش او ديگر نمي آيد به چشم
گر شود يك بار تنها زائر قم هركسي
زائر هر چهارده معصوم در يك آن شده
رفته پيش خواهر خورشيد هشتم هركسي
شاعري چون شاطر عباس صبوحي ميشود
خورد از ته مانده ها در صحن گندم هركسي
شك ندارم كه خودش را زود پيدا ميكند
در حريم حضرت معصومه شد گم هركسي
ميشود قطعأ گداي اين كريمه تا ابد
پاشود از سفره ي اطعام مردم هركسي
- شنبه
- 20
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 20:26
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه