از راه دوري زد صدا خواهر برادر
ديدي نديدم روي تو آخر برادر
من با اميدي آمدم منزل به منزل
شايد شود اين فاصله كمتر برادر
وقتش شده منت گذاري بر سر من
بر خواهرت در قم بزن يك سر برادر
در كوچه و بازار سرگردان نماندم
با گل شد استقبال از خواهر برادر
حرف از خرابه نيست،بيت النور دارم
اما دلم زد در هوايت پر برادر
نگذار تا ديدار افتد بر قيامت
اي قامتت تفسيري از محشر برادر
دلبستگي من به تو بي حد و مرز است
حرف مرا داري يقين باور برادر
من گفته بودم بي تو ميميرم رضاجان
سخت است بي تو زندگي ديگر برادر
يادت مي آيد گريه هايم در وداعت
مانده هنوز اين چشم هايم تر برادر
- یکشنبه
- 21
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 20:22
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه