ای کشته راه داور من
ای پشت و پناه لشگر من
ای نــور دو دیـدۀ تر من
عباس جوان برادر من
****
برخیز که من غریـب و زارم
بـیمونـس و یـار و غمگسـارم
غیــر از تــو بــرادری نــدارم
عباس جوان برادر من
****
برخیز و گذر به خیمهها کن
غمـخـواریِ آل مصـطفـی کن
بــر وعـدۀ خـویشتن، وفا کـن
عباس جوان برادر من
دادی به سکینه وعدۀ آب
از سـوز عطش فتاده بیتاب
او را ز وفــا تــو باز دریاب
عباس جوان برادر من
****
برخیز که کرده ناتوانم
داغ علـیاکبــر، جـوانـم
آتش زده داغ تو به جانم
عباس جوان برادر من
****
گفتم که در این جهان فانی
شاید که تو بعد من بمانی
زینب به سوی وطن رسانی
عباس جوان برادر من
فانوسهای اشک 3 – عباس حسنی جوهری
منبع:سایت مدایح
- شنبه
- 11
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 13:52
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه