#حضرت_امالبنین_مدح
بنویسید به دیوان اباعبدالله
بنویسید به ایوان اباعبدالله
سردر روضه رضوان اباعبدالله
که بود سروری از آن اباعبدالله
و اباالفضل بود جان اباعبدالله
من کیم همسر محبوبه شاه عربم
مادر فضل و فداکاری و عشق و ادبم
فاطمه نام ولی ام بنین شد لقبم
همه هستیم من و ابناء من و ام و ابم
زکنیزان و غلامان اباعبدالله
مریم ار بود دل و جان به فدایم می کرد
هاجر و آسیه خدمت به سرایم می کرد
پسر فاطمه مادر که صدایم می کرد
مادرش فاطمه از شوق دعایم می کرد
خجلم زین همه احسان اباعبدالله
قطره دریا نشود وصل به دریا نشود
در این خانه ادب گر نکنی وا نشود
مثل زهرا که پیداست که پیدا نشود
هر زنی خادمه حضرت زهرا نشود
تا شود مام شهیدان اباعبدالله
در حریم شه ابرار که راهم دادند
بندگی کردم و این عزت و جاهم دادند
بعد از آنکه شرف خدمت شاهم دادند
شرف مادری حضرت ماهم دادند
پیش خورشید درخشان اباعبدالله
پسری شیر صفت بهر علی آوردم
از همان کودکیش نذر حسینش کردم
گفتمش ای که تماشات دوای دردم
به فدای تو و آن دست رشیدت گردم
نکشی دست ز دامان اباعبد الله
اشک میریزم و چشمان ترم می سوزد
همچنان شمع زپا تا به سرم می سوزد
هر زمان آب بنوشم جگرم می سوزد
هم دلم ازغم سقای حرم می سوزد
هم به یاد لب عطشان اباعبدالله
گریه ام بر غم بی دستی آب آور نیست
گریه ام بهر غریبی است کَسَش یاور نیست
خواهرش هست ولی هیچ کسی مادر نیست
غم بی مادری از بی کفنی کمتر نیست
دل من هست پریشان اباعبدالله
گرچه سخت است غم داغ پسر بر مادر
داغ عباس جوان زد شررم پا تا سر
سوزم و سازم و میگویم صد بار دگر
چار فرزند من و خلق دو عالم یکسر
جانشان باد به قربان اباعبدالله
#عبدالحسین
- یکشنبه
- 28
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 1:54
- نوشته شده توسط
- عبدالحسین
- شاعر:
-
عبدالحسین میرزایی
ارسال دیدگاه