درمنقبت حضرت امالبنین(س)
مادر ادب و ادیب کربلا
در دوعالم من کنیز فاطمه امالبنینم
بعد زهرا بانو بیت امیرالمومنینم
کلنا عباس یا زینب بود نقش جبینم
نام نامی حسین باشد همه دنیا و دینم
مادر عباسم اما پیشمرگ زینبینم
جرعهنوشان ساغر سقای دشت کربلایم
مادر سبطین اکبر رازدار مرتضایم
نای نی از سوز دل مینالد از نای نوایم
سینه سوزانم به داغ لالههایی مبتلایم
من عزادار شهید کربلا یعنی حسینم
چهار فرزندم به راه کربلایش هدیه کردم
گر که بانویم ولی در راه حق مرد نبردم
تا نفس دارم ز راه حق یقینا برنگردم
هم خودم هم بچههایم گرداین قنداقه گردم
از ازل مبهوت و حیران شهید عالمینم
شیرهی جان دادهام بر کودکان خسته جانم
خوانده در گوش پسرهایم علی تا که اذانم
تا نفس دارم به پای ساقی کوثر بمانم
عهدکردم جان نثار کربلا گردد جوانم
تا قیامت من برای کربلا در شور و شینم
اهلعالم مقتدای من بود امابیها
منچومجنون بیابان فاطمه گردیدهلیلا
لیلهالقدر من آری فاطمه در هر دودنیا
میرسدهردم بهگوشم نغمهیمنکنتمولا
هرچهدارم ازحسینبنعلی آننورعینم
- یکشنبه
- 28
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 23:1
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه