گریون شدم ام البنین ،بی بی گرفته ، (دل از فراقت۲)
قربون اون مزار بی، شمع و چراغت ۳
بی بی شنیدم ازغم کرب و بلا محنت دیدی
از تشنگی و خستگیه بچه ها محنت دیدی
از غصه هاي بي شمار کربلا قدت خمید
بغضي نشست تو سينه ديدي زينبت شد مو سفید
ذکر حسین حسین نشد
یه لحظه از لبت جدا
حسرت تو سینه داشتیکه
پرپر بشی تو کربلا
واویلتاه وایلتاه۲
گفتن کنار علقمه ، دست یل من ، تا که قَلَم شد۲
گریه نصیب زینب و ، اهل حرم شد۳
دار و ندارم شد به پای عشق زهرا و علی
دست اباالفضلم فدای عشق زهرا و علی
داغی مثل داغ حسین غُصه رو این قلبم نذاشت
عباسهِ من مادر داره اما حسین مادر نداشت
شبا میرفتم تو بقیع
میون سینم حالی بود
گریه میکردم پای اون
چهارتا قبر که خالی بود
واویلتاه واویلتاه۲
ام البنین من زینبم ، حق داری مادر ، نشناسی من رو ۲
اگر خمیدم چون دیدم ، سری به نیزه ، پاره بدن رو ۲
ام البنین پیش چشام گلهام همه پرپر شدن
مردم تو شام و کوفه خیره به سر اصغر شدن
ام البنین بعد از اباالفضل لب نزد هیچکس به آب
گهواره تو سینه گذاشت و لالایی میخوند رباب
خوب شد نبودی ببینی
چقدر جسارت شد به ما
كرب و بلا جا خود ولي
امون ازین شام بلا
واویلتاه واویلتاه۲
- سه شنبه
- 30
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 19:57
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه