ای نبی عزت اجداد یابن العسکری
ای علی را ارشد اولاد یابن العسکری
چاره شد از دست ای بیچارگان را دستگیر
از تو جوید شیعه استمداد یابن العسکری
رحم کن بر غربت اسلام وبر اسلامیان
هر دو را شد موقع امداد یابن العسکری
در کجایی العجل ای بی پناهان را پناه
نیست تاب این همه بیداد یابن العسکری
مرغ دل شد مبتلا چون صید در کنج قفس
این دل از غم کی شود آزاد یابن العسکری
ما به دنیا عزت و یک آبرو یی داشتیم
آبروها شد همه بر باد یا بن العسکری
این نهال ظلم در روز سقیفه ریشه کرد
شد رواج حکم استبداد یابن العسکری
کار با نهج عدالت بود در عهد رسول
بعد از آن شد ظلم نو بنیاد یابن العسکری
ظلم کردند آنقدر بر حیدر و اولاد او
تا عزا شد بهر ما اعیاد یابن العسکری
کشتن یک مادری مانند زهرا کی رود
تا قیامت از دل اولاد یابن العسکری
بود مشغول عزاداری که ناگه آمدند
بر سرش یک عده چون جلاد یابن العسکری
ضربت مسمار آن در شد به جایی منتهی
گشت محسن کشته ی بیداد یابن العسکری
فاطمه بین در و دیوار از بی طاقتی
شد بلند از سینه اش فریاد یابن العسکری
هاشمی را داغ زهرا و غم اولاد او
کرده گریان تا صف میعاد یابن العسکری
*** (هاشمی )
منبع:سایت مدایح
- یکشنبه
- 12
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 8:3
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه