• سه شنبه 15 آبان 03

 رضا رسول زاده

ترکیب بندامام رضا علیه السلام -(هَركس دهان به مدحِ شُما باز می كند)

445
1

هَركس دهان به مدحِ شُما باز می كند
عيسی مسيح می شود، اِعجاز می كند
یک بار زائری که به مهمانی اَت رسید
هنگامِ رفتَنَش به جَنان ناز می كند
مرغِ دلم به شوقِ زيارت شبانه روز
تا گنبدِ طلای تو پرواز می كند
عَلّامه، قَدرِ فَهمِ خودش دَر كلاسِ دَرس
شَرحی برای وَصفِ تو آغاز می كند

آئینه ی تَمامِ جَمالِ مُحَمَّدی
تنها تویی که عالِمِ آلِ مُحَمَّدی

هر كس كه زير پای بلندِ شما نشست
شانه به شانه ی همه ی اَنبيا نشست
يک لحظه با نفس زَدَنش در حريمِ تو
يک عمر زائرِ تو كنارِ خدا نشست
با نُسخه ی تو تا به قيامت سَلامت است
هر لاعَلاج، تا كه به دارُالشَّفاء نشست
دورَش كنند زآتش دوزَخ، مَلائكه
آنكَس كه در جوارِ امامِ رضا نشست

هر مُدَّعیِ عِشق، كه عاشق نمی شود
هركَس به خادمیِ تو لايق نمی شود

از حَبسِ سَردِ فاصله آزاد می شوم
وقتی دَخيلِ پنجره فولاد می شوم
تو دانه ریختی و شُدم جَلدِ بام تو
تنها اسيرِ دامِ تو صيّاد می شوم
از من خراب تر به حرم زائری که نیست
اما به يک نگاهِ تو آباد می شوم
وقتی علیِ عالیِ اَعلایِ من تويی
من نيز در ركابِ تو مقداد می شوم

نزدِ تو می رسيم زِ دارُالوِلايه اَت
جايی نمی رويم بِجُز زيرِ سايه اَت

آقا قسم به لطف و كراماتِ بی حَدَت
آقا قسم به زلفِ سياهِ مُجَعَدَّت
آقا قسم به خسته دلانی كه مانده اند
در آرزوی ديدنِ آن صحن و مرقَدَت
ای كاش می پَريد شبيهِ كبوتران
دلهای ما هميشه به اطرافِ گُنبَدَت
تنها نه ما به شوقِ حَرَم ضَعف می كنيم!
حتّی بهشت هم شده مجنونِ مشهَدَت

بَر سَر درِ حَريمِ دلِ مَن نِوِشته اند
خاکِ مرا زِ خاکِ خُراسان سِرِشته اند

وقتی كه نورِ شمسِ جمالت طلوع كرد
پروردگار، خلقتِ ما را شروع كرد
كعبه زِ بارگاهِ شما فیض می برد
از شوقِ تو، دلم سوی كعبه رُكوع كرد
علمِ تو ارثی اَست زِ دريای علم حق
هر عالِمی رسيد حضورت، خشوع كرد
كوهِ اُحُد شنيد چو هم نامِ حيدری
يك "ياعلی" كِشيد و به پايت خضوع كرد

"هو يا رضا" به نامِ تو "هو يا علی مدد"
در خاک می رويم همه با "علی مدد"

ما با ولايتِ تو به خورشيد می رسيم
بر اوجِ بی نهايتِ توحيد می رسيم
ما با محبّتِ تو كه گنجی بُوَد به دل
آنجا كه جبرئيل نمی ديد می رسيم
ما با عنايتِ تو به اِحيای اَمرتان
بر آن كمالِ ناب كه گفتيد می رسيم
ما افتخار، با تو فقط كسب می كنيم
آری به هر كجا كه بخواهيد می رسيم

ما بی رضايتِ تو خدايی نمی شُديم
بی اذنِ تو كه كرب و بلايی نمی شُديم

تنها به تخت و تاج شما التماسِ ماست
هر شب به آستان تو حمد و سپاسِ ماست
وقتی دلم برای حرم تنگ می شود
يك يا امام رضاست كه رمزِ تماسِ ماست
جاي محبتّت صدفِ سينه ی من است
اين هم زِ لطف مادرِ گوهرشناسِ ماست
گرم است پشتِ كشور ما به حريم تو
محكم به رَافتِ تو نظام و اساسِ ماست

ای آبروی كشورِ ايران، اَبَاالحسن
دستم بگير... حضرت سلطان، اَبَاالحسن

شكر خدا كه جسم شما زير پا نرفت
شکر خدا سرت به روی نیزه ها نرفت
نامحرمی نديد دگر خواهر تو را
همراه با سر تو به شام بلا نرفت
دست كسی نخورد به گيسوی همسرت
در مرو، بینِ بَزم، که آلِ عبا نرفت
حداقل برای تو پيراهنی كه ماند
یا زير خاک جسمِ تو با بوريا نرفت

گفتی به هر مصيبت و غَم؛ "فَابکِ لِلحُسين"
گفتی به پاست تا كه عَلَم؛ "فَابکِ لِلحُسين"

  • دوشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1397
  • ساعت
  • 19:6
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران