عالم شد پر ز نوابزم عزابه سامره برپاست
ازداغ هادی دین اشک روان زدیده چون دریاست
شور ماتم به پا شده سامره کربلا شده
امشب دهم معصوم زکینه شدمصموم
واویلا واویلا(2)
امشب ازکینه آن دشمن دین سوزددل هادی معترض اززهر ستم زدشرری به حاصل هادی شیعه زین غم حزین شده عسکری دل غمین شده
روح روانش رفت آرام جانش رفت
واویلا واویلا(2)
امام هادی کجا بزم شراب ودشمن قران افتاده یادلب و طشت زرو ضرب چوب خزران رفته ازتن توان وتاب یادزینب بزم شراب
جانش بود بر لب یاد غم زینب
واویلا واویلا(2)
عسگری از غم داغ پدرش اشک بصر دارد میسوزد ناله زند بهر پدر به دل شرر دارد
بی پدر گشته بی شکیب سوزدازغم براین غریب
زغم پریشان است سر در گریبان است
واویلا واویلا(2)
ریزدازسوزجگر اشک بصر صبر حسن کم شد تنها از بعد پدر دیده تر نصیب اوغم شد
وای ازاین ظلم وکینه ها عسکری درشورونوا غریب و تنها شد. اسیر غمها شد
واویلا واویلا (2)
- چهارشنبه
- 15
- اسفند
- 1397
- ساعت
- 10:57
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه