• دوشنبه 5 آذر 03


اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(آئينه بود و سنگْ دلش را شكسته بود)

2655

آئينه بود و سنگْ دلش را شكسته بود

عمري به پايِ لحظه ي مرگش نشسته بود

آن شب دلش براي زيارت گرفته بود

از شوق ِ وصل ، بندِ دل از هم گسسته بود

 


صادق ترين سروده ي ديوان كردگار

از آن همه دروغ از آن شهر خسته بود

تكرار قصه ي علي و بند و كوچه هاست

روشن ترين دليل همان دست بسته بود

پاي پياده در پي مركب امام عشق

انگار روي اسب مغيره نشسته بود

بر خاك خورد و گفت كه اي واي مادرم

آن شب ، شبِ زيارت پهلو شكسته بود

 (محمد ناصري)

 

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 4:48
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران