بند اول:
غریبمو توی زندونم
رسیده به لب هام جونم
از درد و غمام روز و شب
خَلِّصنی یا رب میخونم
چاهارده ساله که اسیرم
اسیره غل و زنجیرم
اینقده شکنجم دادن
دیگه میدونم میمیرم
دیگه خدایا نا ندارم
جایی توی دنیا ندارم
دل تنگم برا خونوادم
ساحلمو دریا ندارم
وای دلم ، میسوزه تمومه بدنم
وای دلم ، کرده کارشو سم تو تنم
مظلوممو موسی بن جعفرم من
مظلوممو غریب مادرم من
بند دوم:
رسیده لحظه های آخر
افتادم به روی بستر
از شرارِ زهر میخونم
کجایی مادر وای مادر
خیلی خرابه حال و روزم
نگامو به در میدوزم
میگم رضا جانم بابا
کجایی دارم میسوزم
از بس که تو زندون زدنم
درد میکنه کلِّ بدنم
لِه شده همه استخونام
هِی خون میاد از تو دهنم
وای دلم ، خون میباره این چشمِ ترم
وای دلم ، آه ای خدایا وای جیگرم
مظلوممو موسی بن جعفرم من
مظلوممو غریب مادرم من
بند سوم:
یه عمریه که چشام تره
مگه میشه یادم بره
تشنه لبیه جدّم رو
غمی که تو غم ها سره
یه سری به روی نیزه ها
یه پیکری تو قتلگا
جلوی چشم خواهرش
ذره ذره شد ای خدا
ندادن امون به پیرهَنِش
باهر چی که بود میزدنش
یکی با سنگ و یکی عصا
یکی با نیزه تو دهنش
وای دلم ، میده یاده جدم عذابم
وای دلم ، میسوزمو خیلی بی تابم
وای حسین
ای غریب هر دو عالیمین
یاحسین(طاها تحقیقی)
مجید_مراد_زاده
مهدی_منصوری
- دوشنبه
- 12
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 16:52
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
طاها تحقیقی
ارسال دیدگاه