به نام دین
به نام دین بریدند سر سلطان دین را
به خاك و خون كشیدند نگار مه جبین را
بهزور و زر خریدند قلوب مسلمین را
سیه بادی دمیدند به باغ یاء و سین را
******
سر سلطان دین را ، امام سومین را، نگار مه جبین را
به نام دین ، به نام دین ، به نام دین بریدند
******
عجب روزی است قیام سرخ عاشور
فغان از مردمان بیمروت
فضای سینهها سرشار كینه
به لبها نام عشق است و اخوت
به نام دین و آئین پیمبر
نشاندند تیشه بر دار نبوت
به نام دین بریدند سر سلطان دین را
******
كسی پابند پیمان و وفا نیست
دل سنگین درون سینه دارند
بهجز خوبی چه دیدند از محمد
كه با نوباوههایش كینه دارند
امان از زادههای آل سفیان
هنوزم كینة دیرینه دارند
به نام دین بریدند سر سلطان دین را
******
در این وادی كه شمشیرست و نیزه
جوانمردی ندارد رنگ و بویی
حقیقت كی نهان گردد به عالم
عدالت یکطرف ظلمت به سوئی
بهای عشق پاكان جوی خون است
حسین افزوده بر آن آبرویی
به نام دین بریدند سر سلطان دین را
******
به ضرب زور زر خواهانه خاموش
نوای حق به نای حقطلب شد
دگر مظلومیت حامی ندارد
ستم بر دین ز حكام حلب شد
خدایا بهترین فرزند عالم
نشان تیر دشمن بیسبب شد
به نام دین بریدند سر سلطان دین را
******
عجب روزی است قیام سرخ عاشور
فغان از مردمان بیمروت
فضای سینهها سرشار كینه
به لبها نام عشق است و اخوت
به نام دین و آئین پیمبر
نشاندند تیشه بر دار نبوت
به نام دین بریدند سر سلطان دین را
******
هرآن چه مصطفی با مسلمین گفت
مگر ای سروری جز همدلی بود
وصایایی كه گاه آخرین كرد
حكایت از تولا با علی بود
چنان بر اهلبیت او جفا شد
تو گوئی دورههای جاهلی بود
به نام دین بریدند سر سلطان دین را
******
- چهارشنبه
- 14
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 17:0
- نوشته شده توسط
- محمدرضا سروری
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه