◾شروع غم......
◾همراه با کاروان سیدالشهدا
◾خروج از مدینه غروب ۲۷
◾رجبالمرجب سال ۶۰ هجری
گام اول
زشهرمصطفیجداشدحسین
راهی راه کربلا شد حسین
موذن آل علی، اکبر است
مسیح این راه علیاصغر است
صاحب این شهد عسل قاسم است
زادهی سالار بنی هاشم است
نور حسن ز چهرهاش منجلیست
ظل توجهات یاس علیست
تابهحسینمستوشیداشده
همنفس اکبر لیلا شده
صلابت یاس علی را ببین
لوای عباس علی را ببین
همه به ظل سایهاشمیروند
تحت لوای آیهاش میروند
صف شکن و یل بزرگ نامیست
تیغکشد ز قامتش قیامیست
همقدم قافله ره میبرد
دختر کبرای علی میرود
ثانی زهراست به زهرا قسم
زینت باباست به زهرا قسم
مجمع فیض و حسنات ولاست
شریکالحسین کرببلاست
وای از آن روز که در قتلگاه
به حنجر بریده کرده نگاه
آه از آن روز که بیند ز کین
پیکر شه فتاده روی زمین
آه از آن روز که غوغا کند
شمر بروی سینه ماوا کند
زبان من لال که گویم چنین
سنگ خورد به صورت شاه دین
همره این قافله دل میرود
ره به سوی کرببلا میبرد
- پنج شنبه
- 15
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 9:31
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه