بود ترانه این مرغ دل ثنای اباالفضل
کشد به قله عزت پر از ولای اباالفضل
بکوی منزل لیلا نشسته گر دل مجنون
دل شکسته من می تپد برای اباالفضل
گر اغنیا بزند چنگ خود به پرده کعبه
گدایم و زده ام چنگ بر لوای اباالفضل
ز بوسه حجرالاسود ار خوشند گروهی
خوشم که بوسه زنم من به خاکپای اباالفضل
دعای زاهد شب زنده دار وصل جنان است
دعای کرب بلا میکند گدای اباالفضل
شیوخ حور طلب میکند مراد من این است
چو نی به نالم درآیم به نی نوای اباالفضل
خدای گر دو جهان را ز مرحمت صله سازد
نمیشود به خدا ارزش وفای اباالفضل
میان قلب من و سنگ سرخ فرق چه باشد
چو شمع گر نگدازد در ابتلای اباالفضل
کدام قصر بهشت است بهر عاشق صادق
که با صفا بود از مجلس عزای اباالفضل
کدام درد گران است تا شفا نپذیرد
زدست عقده گشا یا که از دعای اباالفضل
بزن ز صدق و صفا حلقه ای براین در حاجت
ببین چه میکند این دست با سخای اباالفضل
دو صد به سنگ ملامت اگر زنند رقیبان
محال رانده شود #سیفی از سرای اباالفضل
- چهارشنبه
- 28
- فروردین
- 1398
- ساعت
- 12:5
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سید تقی سیفی اردبیلی
ارسال دیدگاه