برخیز ای برادر و عزم مصاف کن
شمشیر کین جاهلی خود، غلاف کن
پرهیز از ریا و نفاق و خلاف کن
دوری ز فرقهای که کند اختلاف کن
قبله: یکی، کتاب: یکی و خدا یکیست
ما رهرویم و، قافله را رهنما یکیست
اسلام، اسیر جهل مسلماننما شدهست
دردا حجاز، عرصۀ کفر و ریا شدهست
هرجا که رو کنی، همه جا کربلا شدهست
راز درون پرده دگر برملا شدهست
بحرین: اسیر کفر و ستم، دین: اسیرتر
شام و عراق: اسیر و، فلسطین اسیرتر
ای ملّت یمانی و پر شور، همّتی
ای امّت غیور و سلحشور، همّتی
جنگاوران نامی و مشهور، همّتی
تا بشکند طلسم زر و زور، همّتی
اسطورههای اهل یمن، جاودانهاند
«آل سعود» لکّۀ ننگ زمانهاند...
از اضطرار جان جهان بر لب آمدهست
هنگام استغاثه به وجه رب آمدهست
اهریمن زمانه به تاب و تب آمدهست
بازآی ای سپیده! که دیو شب آمدهست
بشکن طلسم خدعۀ آل سعود را
جرثومۀ فریب و فساد و هبوط را
- پنج شنبه
- 5
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 12:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد علی مجاهدی
ارسال دیدگاه