عاشق آن صخرههایم، ماه را هم دوست دارم
کفشهایم کو؟ که من این راه را هم دوست دارم
اشک با من مهربان است و تبسّم مهربانتر
شور و لبخند و دریغ و آه را هم دوست دارم
گرچه خارم، گاهگاهی راه دارم در گلستان
گرچه خاکم، خاک آن درگاه را هم دوست دارم
عاشقم بر ذکر «یا رحمان» و «یا حنّان» و «یا هو»
ذکر «یا منّان» و «یا الله» را هم دوست دارم...
یوسفی گم کردهام چون روزهای عمر و هر شب
سر فرو بردن درون چاه را هم دوست دارم
با غریبان زمین هر لحظه در خود میگدازم
راستش این غربت جانکاه را هم دوست دارم
شنبهها تا جمعهها را داغدار انتظارم
حسرت آن جمعۀ ناگاه را هم دوست دارم
گرچه مرگ - این خلوت نایاب - را هم میستایم
زندگی - این فرصت کوتاه - را هم دوست دارم
منع:شعر هئیت
- سه شنبه
- 10
- اردیبهشت
- 1398
- ساعت
- 11:52
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علیرضا قزوه
ارسال دیدگاه