حسین و زینب تو هر دو تشنه
شب ماه و شب تو هر دو تشنه
فرات و قامت تو هر دو بیدست
لب مشک و لب تو هر دو تشنه
تبر خوردی خبر تا خیمهها رفت
خبر با چشم تر تا خیمهها رفت
«برادر شرمسارم سوی خیمه
مرا با خود مبر» تا خیمهها رفت
دوباره مشک، دریا ـ یک دوبیتی ـ
سرودی عشق را با یک دوبیتی
تنت روی زمین ـ یک چارپاره ـ
دو دستت روی شنها ـ یک دوبیتی
                    
                    
                
                - سه شنبه
 - 10
 - اردیبهشت
 - 1398
 - ساعت
 - 14:18
 - نوشته شده توسط
 - ابوالفضل عابدی پور
 
- شاعر:
 - 
                            
سید حبیب نظاری
 

                
                
                                
                                
                                
                                
                                
                                
    
    
    
    
                
                
ارسال دیدگاه