• یکشنبه 2 دی 03


شعر در مقام معلم -(شهر درخواب فرو رفته و او بیدار است)

563

شهر درخواب فرو رفته و او بیدار است
در دل عاشق او راز نهان بسیاراست

با خودش در دل شب شور ونوائی دارد
برلبش زمزمه ی عشق خدائی دارد

گوئیا مست ،ولی زنده دلی هشیار است
وصف این حالت عرفانی او دشوار است

جلوه ی صورت ماهش به سحر می ماند
نغمه ی معرفت نسل بشر می خواند

کیست این همنفس صبحدم گلباران
بارش ابر بهاری به سر گلزاران

هاتفی داد ندا کو گهر رخشان است
کار او ساختن معرفت انسان است

او معلم بُوَد و کار الهی دارد
جنگ بی واهمه با رنگ سیاهی دارد

او به گلزار شرافت گل جان میکارد
ابر دانایی او بر همگان میبارد

همَّتش برده به اعلا شرف دانش را
برده تا اوج سماوات خدا بینش را

هرچه گویم زمقامش بخدا کم گفتم
گرچه باشور ولی قطره ای از یم گفتم

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران